امیرعلی و امیرمحمدامیرعلی و امیرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

دغدغه های یک مادر

دلنوشته ( بابا آمد )

1394/9/2 23:55
نویسنده : مامان زهره
789 بازدید
اشتراک گذاری

بابا آمد 

 

ساعت بین 2:25 تا 2:35

 

هر روز ده ها ماشین از توی کوچه رد میشن ولی این دو تا شازده ما انگاری صدای ماشین باباشون رو خوب

 

میشناسن 

 

تا بابا توی کوچه ماشینش رو پارک میکنه هر دوتاشون میرن جلوی در ورودی و چشم های خوشگلشون از

 

خوشحالی برق میزنه 

 

.... مامان هم چند قدم عقب تر نظاره گر یکی از زیباترین لحظه ها میشه ....

 

لحظه ناب آرامش 

 

در که باز میشه هر دو تا شون از کت و کول بابا آویزون میشن 

محبت

بابا ! ما عادت کردیم هر روز سر این ساعت یک مرد که خیلی خسته س ولی لبخند میزنه با دسته کلیدش در رو

 

باز کنه و توخونه عطر پدر بپاشه !

 

اصلا میدونی چیه ؟ 

 

... ما عاشق صدای دسته کلیدتیم که از تو جیبت درش میاری !

 

عاشق صدای گرمتیم که از پشت در داد میزنی سلام بابا !

 

ای بابا من هم که همش دارم به آقای همسر میگم بابا !

 

شدم مثل مامان جون !

 

خیلی کم شنیدم مامانم اسم بابام رو صدا بزنه 

 

توی جمع که همش میگه بابای بچه ها !

 

هر وقت هم میخواد بابا رو صدا کنه اسم یکی از ما رو میاره خندونک

 

معمولا داداش کوچیکم قه قهه حمییییید !

 

فقط من در عجبم این بابای من از کجا میفهمه مامان با اون کار داره متفکر

 

هیچ وقت هم خطا نمیره خندونک

 

یه چیزی ...

میخوام عنوان این پست رو از همین لحظه عوض کنم 

 

همسرانه .... عاشقانه 

 

میخوام همینجا بگم حسینم ، عشقم ، همسرم ،  آقا سید ،  بابای بچه ها ...

 

خیلی دوست دارم 

 

یعنی دوست داریم 

 

و به خاطر تمام مهربونی هات سپاسگذارم ./ 

 

 

 

 

 

پسندها (13)

نظرات (5)

مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
3 آذر 94 11:51
ای جوووووووووووونم. می دونم و هر روز می بینم که چی می گین. خیلی دلنشینه. چقدر خونه گرم میشه وقتی بچه ها برای رسوندم خودشون توی بغل بابا تلاش می کنن. چقدر خونه شاد میشه وقتی صدای بابا توش می پیچه . چقدر قشنگه که بچه ها اینقدر عاشق باباشون باشن و بابا عاشق بچه هاش که هر کی ببینه می فهمه اینا همش از عشق بین مامان و بابا نشأت می گیره. ----------------------------------------
مامان الی
4 آذر 94 16:56
ای جااااااااااااااااااان، عزیزززززززززززززززززززززززم ، خدا حفظشون کنه
یه نفر
6 آذر 94 9:44
ممنون که از بلاگ من بازدید کردید مطالبتون هم عالیه ------------------------------------------------- خیلی ممنون دوست عزیز
مامانی
6 آذر 94 13:11
ان شاء الله همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشین ---------------------------------------- سلامت باشید عزیزم
اتی مامان
8 آذر 94 17:19
ماشالله به این شاخ شمشادهااتفاقا" ما هم تو فامیل همین صدا کردن همسر به (بابا) رو داریمتا همیشه در پناه خدا باشید 🌼 ممنونم دوست عزیز